۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

یک عکس و چهار تصویر

به نظرم در ماجرای به آتش کشیده شدن عکس بنیان گذار جمهوری اسلامی چهار تصویر مشخص را میتوان دید:
تصویر اول تصویر نظامی است فاقد حتی قدرت نمایش حمایت مردم از خود؛ نظامی كه چنان حمایت از خود را در میان مردم، و حتی در میان طرفداران سنتی خود، از دست داده كه توان برپایی یک راه پیمایی عمومی ندارد. حمایت های عمومی انجام گرفته از موضع مورد قبول دولت و رهبری محدود به حمایت طلاب آن هم بیشتر از مدارسی بود كه متولیان آن چهره های شاخص حامی دولت بودند. به خاطر بیاوریم كه نزدیک به ده سال پیش به فاصله چند روز پس از ماجرای کوی دانشگاه نظام توانست با بسیج طرفداران خود راه پیمایی نسبتا بزرگی در تهران و شهرهای دیگر ترتیب دهد. در مقابل در شرایط فعلی نظام حتی حاضر به دعوت از مردم برای یک راه پیمایی عمومی نشد. خطر بی اعتنایی باقی مانده هواداران از یک سو و ایجاد امکانی تازه برای مخالفان از سوی دیگر امکان چنین فراخوانی را از دولت و نظام گرفت. از طرفی، در کنار عکس رهبر پیشین جمهوری اسلامی عکس رهبر فعلی نظام هم به آتش کشیده شد. نظام تلویحا پذیرفت كه به آتش کشیده شدن عکس رهبر فعلی ایران چیزی نیست كه کسی را به عملی وا دارد. دیدن چنین صحنه یی، آن هم از صدا و سیما، مطمئنا برای رهبری كه دوری و نزدیکی به خود را ملاک حرکت افراد در مسیر حقیقت میداند مطمئنا دشوار بود است.
تصویر دوم تصویر رهبری است مشکوک به درستی از راهی كه در پیش گرفته ولی ناگزیر از ادامه آن. تقریبا میتوان مطمئن بود كه هدف از پخش این تصاویر دستگیری سران اصلاح طلب و به خصوص میر حسین موسوی و مهدی کروبی بوده است. هر چند چنین احتمالی هنوز نیز وجود دارد، اما به نظر میرسد كه نظام در انجام این اقدام یک صدا و یک دل نیست. در ماجرای شبیه به ماجرای فعلی كه در جریان کنفرانس برلین روی داد نظام چنان عزم جزمی در برخورد با مخالفین داشت كه به فاصله چند روز از پخش تصاویر از صدا و سیما اقدام به بازداشت شرکت کنندگان در آن کنفرانس کرد. اکنون اما گروهی در داخل نظام از عواقب اقدامی مشابه بیمناک هستند. رهبری نیز كه تا کنون از عمل کردن به توصیه مشاوران تند رو خود سود چندانی نبرده است کمی نیاز به تامل دارد. هر چند تغیر مسیری كه پیش گرفته برای فردی كه مریدانش او را کمی بالاتر از خطا میدانند دشوار و پر مخاطره است.
تصویر سوم تصویر جنبشی است كه تاکتیک پذیر شده است. شاید این اولین بار باشد كه این جنبش چنین خصلتی را از خود بروز داده است. این جنبش اکنون چون یک موجود زنده در باز خورد با محیط از خود واکنش نشان میدهد. منفعل نیست اما رادیکال هم نیست. جنبش سبز به درستی دریافته است كه چاره کار در بیان شعارهای رادیکال نیست. بر خلاف نظری كه سعی در معرفی این جنبش به عنوان حرکتی بدون رهبر است این جنبش به تدریج در حال پیدا کردن رابطه اتحاد و انتقاد با رهبرانش است. اتحادی بر آمده از یک هدف مشترک و انتقادی كه لازمه زیستن در یک محیط دموکراتیک است.
تصویر چهارم تصویر سازی است در حال کوک شدن. اقداماتی نظیر بیانیه ظریف موسسه زیر نظر نوه بنیان گذار جمهوری اسلامی در محکومیت پخش این تصاویر از صدا و سیما، نامه به موقع آقای کروبی، موضع مختصر و مفید موسوی، بیان متین و منتقدانه خاتمی، حرکت عاقلانه دانشجویان،... با جذب حمایت مردم و در سایه یک رهبری متناسب میتواند یک سمفونی زیبا خلق کند.

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

صد روز نفس گیر

پیش بینی آینده خصوصا در یک محیط سیال سیاسی، كه در آن هر روز اتفاقات تازه یی ممکن است اتفاق بیفتد، کاری است دشوار. اما کاری را كه شاید بتوان انجام داد ترسیم چارچوبی است كه در آن تلاقی جریان حوادث را میتوان متصور شد. از این منظر به گمانم صد روز آینده (به طور مشخص از ۱۶ آذر تا اواخر اسفند) در روند حوادث پس از انتخابات صد روزی خواهد بود نفس گیر و تعیین کننده. ۱۶ آذر، روز دانشجو، فرصتی خواهد بود برای دانشجویان كه مطالبات خود را باز فریاد بزنند؛ مطالباتی كه اینک جنبه عمومی به خود گرفته است. دولت بر امده از انتخابات دوم خرداد اما قصدی برای تفاهم با دانشجویان ندارد. دولت چنین امکانی را برای خود باقی هم نگذاشته است چرا كه مطالبات دانشجویان معمولا فراتر از مطالبات مردم است و دولتی كه حاضر به تن دادن به مطالبات مردم نیست واضح است كه به خواسته های دانشجویان تن نخواهد داد.
اگر چه فشارهای بر فعالان دانشجویی تلاشی برای مهار اعتراضات دانشجویان فراوان است اما دانشجویان نیز در شرایط فعلی آینده روشنی را در مقابل چشم خود نمیبینند. رفتار و تلاش دولت در طی چند هفته گذشته تمام شده به حساب آوردن مناقشه انتخاباتی بوده است. از این رو احتمال این كه در روند حوادث ۱۶ آذر عوامل دولتی ابتکار عمل را مثلا با حمله به دانشگاه یا دانشجویان به دست گیرند هر چند دور از نظر نیست اما چنین حرکتی بیش از آن كه یک اقدام پیشگیرانه یا پیشدستانه باشد یک تغیر در راهبرد نظام در مقابله با اعتراضات خواهد بود. اتفاقی كه به احتمال زیاد در ۱۶ آذر شاهد آن خواهیم بود اعتراضات پراکنده در چند دانشگاه اصلی کشور خواهد بود.
پس از ۱۶ آذر مراسم محرم و جشن های سالگرد پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ فرصت قابل توجهی برای معترضان برای حضور در خیابان و اعتراضی فراگیر خواهد بود. گر چه رفتار و برخورد خشن و کشتار معترضان پس از انتخابات نشان داد كه نظام حاضر به پرداخت هر هزینه ای برای حفظ قدرت است، اما گزینه های پیش روی دولت در مقابل حضور مردم در این مراسم و راه پیمایی ها محدود است. اینجاست كه میتوان به دو گزینه مشخص تکیه کرد:
حالت اول حالتی است كه حضور مردم در اعتراضات صد روز آینده قابل توجه نباشد، از میزان آن کاسته شده باشد و مطالباتی فراگیر در میان معترضان وجود نداشته باشد. در این صورت نظام با استفاده از تعطیلات نوروزی سران اصلاح طلب، دانشگاهیان و چهره های شخص از میان معترضان را با محدودیت های جدی مواجه خواهد کرد به گونه یی كه منظر سیاسی کشور پس از تعطیلات نوروزی کاملا تکصدایی شده باشد. درصورتی كه دولت آقای احمدی نژاد بتواند خود را تثبیت کند اکثر مردم از دانشجویان گرفته تا فرهنگیان و حتی روستائیان هر کدام به دلیل سیاست های فرهنگی، اقتصادی و هسته یی دولت وی ناچار به پرداخت هزینه یی خواهند شد كه برای هیچ کدام خوشایند نخواهد بود؛ ضمن این كه امکانی برای جلو گیری از روند حوادث را نیز نخواهند داشت. این حالت ممکن است در دراز مدت و در یک روند فرسایشی و پر هزینه به شرایطی نظیر کره شمالی ختم شود كه در آن امکان تغییر از داخل ناچیز است. یا ممکن است به شرایطی نظیر یوگسلاوی سابق یا عراق منجر شود كه نیروهای خارجی دولت داخلی را ساقط کنند.
حالت دوم حالتی است كه مردم حضوری چشم گیر در خیابان داشته باشند. چنین شرایطی باعث تضعیف دولت خواهد شود اما الزاما باعث سقوط آن نخواهد شد. سقوط دولت مستلزم حضور مردم برای مدت چند روز در خیابان است. بایستی به گستردگی اعتراضات توجه زیادی کرد چرا كه حضور گسترده مردم هزینه اعتراضات را برای همه کاهش خواهد داد. گستردگی حضور مردم امکان فلج کردن دولت را نیز فراهم میکند. در این شرایط میتوان شمارش معکوس برای سقوط دولت را آغاز کرد. از دیگر سو نیروهای دولتی نیز در برابر حضور مردم به شکلی كه قصد بر اندازی دولت را داشته باشند حاضر به کشتار مردم هستند. اما این کاری نیست كه برای مدت زیادی قادر به ادامه آن باشد. ضمن این كه چنین کاری در صورت حضور گسترده مردم امکان پذیر نیز نمیباشد. از خاطر نبریم كه کشتار های قبلی صورت گرفته توسط نظام موجب ریزش حمایت بسیاری از حامیان سنتی نظام شد. مدیریت ایجاد شرایطی كه مردم حضور گسترده یی در خیابان داشته باشند نیازمند فعالیت زیادی در عرصه مجازی و مهمتر از آن در عرصه عمومی است. بایستی به مردم یاد آوری کرد كه عدم حضور آنان در اعتراضات پر هزینه تر از حضور آنان خواهد بود.
در هر صورت نوروز ۱۳۸۹ نوروزی خواهد بود متفاوت. اگر مسیر پیش رو دانسته و با جرات طی شود میتوان امیدوار بود كه سال نو را همره با "زوال استبداد دینی" جشن خواهیم گرفت.