۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

گرگها دیگر نمی رقصند

کلمه "فتنه" پس از اعتراضات مردم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت به تکیه کلام کارگزاران نظام تبدیل شد. رهبر نظام جمهوری اسلامی با سرمایه گذاری بر روی این مفهوم در کنار مفهوم بصیرت سعی در ایجاد این باور در میان هواداران خود داشت که اگر تمام یا بخشی از اقدامات پس از انتخابات از نظر آنها اشتباه است، به دلیل نداشتن بصیرت کافی میباشد. به پیروی از رهبری، افراد مختلف بسته به میزان "ضریب ولایت پذیری" خود اقدام به استعمال کلمه "فتنه" و مشتقات آن نظیر "فتنه گر"، "سران فتنه"، "حامیان فتنه"،... در مناسبت های مختلف کردند.
در سال هشتاد و نه، کلمه "فتنه" جای خود را به عبارت "فتنه سال گذشته" داد؛ و این عبارتی بود که کم کم داشت برای محافظه کاران جذاب میشد. "فتنه سال گذشته" به صورت ضمنی دلالت به این داشت که "فتنه" ای در سال جاری وجود ندارد و این دقیقا همان چیزی بود که محافظه کاران سعی در القای آن بودند. افراد کم هوشی نظیر جنتی دبیر شورای نگهبان یکی دو بار از "آتش زیر خاکستر" بودن جریان "فتنه" سخن گفتند اما این چنین بیاناتی زیاد به دل محافظه کاران ننشست. مطلوب همان بود که به گونه ای صحبت شود که جریان فتنه مرده است. رهبری در این میان رقصی هوشمندانه را آغاز کرد و حتی به برشمردن درس های فتنه سال گذشته پرداخت.
اگر از چنین منظری به مسایل نگاه کنیم در خواهیم یافت که چرا حامیان حکومت چنین از تظاهرات روز بیست و پنجم بهمن ماه به خشم آمده اند. نمایندگان مجلس شعارهای تندی علیه "سران فتنه" سر میدهند، گروهي از طلاب، دانشجويان و بسيجيان وابسته به حکومت با تجمع در مقابل دادسراي انقلاب تهران، خواستار محاكمه سران فتنه میشوند و جعفر شجونی - عضو شورای مركزی جامعه روحانيت مبارز - در نامه ای به هاشمی رفسنجانی نسبت به عدم اعلام برائت وي از سران فتنه هشدار میدهد. جالب اینجاست که افراد میانه رو جناح محافظه کار نظیر علی لاریجانی و محسن رضایی نیز این بار به خشم آمده اند. دلیل خشم این افراد کاملا قابل درک است: مردگان که به تظاهرات نمیروند.
احتمالا اکنون بحث های داغی بین محافظه کاران در گرفته است. از گزینه های جنون آمیزی چون اعدام موسوی و کروبی گرفته تا سرکوب طرفداران آنها، تمام گزینه ها باید دوباره بررسی شوند. به رهبری گفته خواهد شد که سیاست حصر خانگی سران فتنه موفق نبوده است و به وی توصیه خواهد شد که باید بر شدت و میزان سرکوب ها افزود. دوباره تلاش خواهد شد که با اقداماتی نظیر آتش زدن عکس بنیان گذار جمهوری اسلامی میان معترضان اختلاف ایجاد شود. اما مشکل اینجاست که تمامی این اقدامات یعنی بازگشت به خانه اول.
در هر صورت نباید از خاطر ببریم که محافظه کاران در یک کار تبحری کامل دارند و آن نمد مال کردن رقیب است. این که آیا این بار سیاست مالوف خود را باز با موفقیت اجرا خواهند کرد یا خود مغلوب آن خواهند شد سوالی است که باید منتظر جواب آن بود.